۱۳ مطلب در مهر ۱۴۰۳ ثبت شده است

اپدیت جدید من

پست یکی مونده به اخر رو یه کم نوشتم.

اگر دوس دارید بخونید برای گرفتن رمز کامنت بذارید!

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • گندم شادونه
    • دوشنبه ۹ مهر ۰۳

    استرسسس!!!!

    وای خدا باز استرس گرفتم 

    این پسره همکارم باز یه کاری بهم داد که اصلا بلدش نیستم. شب هم میتینگ میخواد بذاره. از طرفی یه کورس مزخرف بهم دادن برا تی ای این ترم. اونم فردا حلسه اول ازمایشگاهشه. که اصلاااا نمیدونم چی به چیه. اونم امشب باید بشینم بخونم و تموم کنم و برا فردا اماده باشم. خیلی استرس دارم. ببینم میتونم تا 6 اینا اینو تموم کنم. تازه بعدش یه خاکی بریزم تو سر این الگوریتمه که باز نمیفهممش و میتینگ با این پسره

    ای خدااا چرا تابستونم رو هدر دادم :((( حداقل کاش نشسته بودم این کورس لعنتی رو خونده بودم که واسش وابسته به این نباشم. از همه بدتر اینکه منو تو کار خودش بازی نمیده ولی من باید اونو بازی بدم. البته خدایی حق هم داره چرا باید مرامی واسه من این کارو بکنه؟! از اون به من میرسه نه از من به اون 

    البته تقصیر خودمه باید خودمو بیشتر پیشرفت میدادم 

    اووووه نفس عمییییییییییییییق

    به خودت استرس نده دختر. به خدا همین که زبونش رو میفهمی خیلیه! همین که تا الان پیش رفتی خیلیههه. مخصوصا بعد این همه چالش و ترومای زندگی شخصی 

    همین الانش هم دو ماه و نیم وقت داری. میتونی این سه تا کار نصفه و نیمه رو برسونی به یه جای خوب. اگه درست حسابی با تمرکز عین ادم کار کنی همه چی اوکی میشه نگران نباش

    خدایا کمکم کن دستام یخ کرده از استرس

     

    پ ن: زنگ زدم به مارکو. ناراحت بود و طبق معمول چشمش درد میکرد. خیلی ناراحت شدم اعصابم به هم ریخت. خدایا سلامتی بده بهش. همین رو ازت میخوام همین. 

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • گندم شادونه
    • چهارشنبه ۴ مهر ۰۳

    پارت 1 ( برای دریافت رمز کامنت بگذارید!)

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • گندم شادونه
    • دوشنبه ۲ مهر ۰۳
    نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو

    مولوی