از اون روزاس که حوصله خودمم ندارم 

از اون روزایی که به زمین و زمان فحش میدم و لعنت میفرستم 

از اون روزای فاکینگ تنهایی و غم 

هوای ابری 

دل غمگین 

حال بد 

پر از خشم و ناراحتی و افسردگی و استرس و ناامیدی و خشم و خشم و خشممممممممممم

از اون روزا که دلم میخواد بخوابم و دیگه بیدار نشم 

چقدر خوبه که چیزی به نام مرگ وجود داره 

امیدوارم خدا اون دنیا دهنم رو سرویس نکنه

اگه مطمن بودم بعد مرگم عذابی نخواهم داشت و اوضاع خوبه و هیچ ترس و داستانی ندارم همین الان دوس داشتم سرم رو بذارم روی همین میز و برم که برم 

هیچ وابستگی ندارم به این دنیا. نه به این دنیا نه به آدماش. تازه اگر برم یه جماعتی هم از دستم راحت میشن. 

سردرد و سر گیجه و کمر درد

حالم از این زندگی که دارم داره به هم میخوره دیگه 

از همه چیز و همه کس خشم دارم از همه بیشتر از خودم 

پ ن : خدایا منو ببخش اینا رو ناشکری حساب نکن. حالم خوب نیس بذار یه کم غر بزنم. یه کاری برام بکن دیگه. خودم و خودت میدونیم هیچ کسی نمیتونه حل کنه این کلاف سردرگم رو. فقط و فقط خودت. مگه نگفتی از همه جا که ناامید شدی من دست به کار میشم. پس کو دستت؟؟؟ sad