این پسره همکارم 

همیشه تو جلساتی که با استادم دارم خوش رو میندازه وسط. البته بعضی وقتا هم استادم ازش میخواد که شرکت کنه تو جلسه هامون 

توی یکی از جلسه ها استادم یه ایده ایی داد برا دولپ کردن کارم. 

این پسره ایده رو رو هوا زد و رفت یک ماه بعدش که الان باشه یه درفت اورد که ایده رو استفاده کرده بود توی کار خودش. 

اصلا هم هیچ از من همکاری ایی نخواست. 

خب لامصب چی میشد یه کاریش رو هم به من میدادی من میشدم اسم دوم پیپرت؟ 

راستش ناراحتم 

بیشتر از خودم ناراحتم که از اول چرا همش فکر میکردم این از من بالاتره یا اصلا خودم رو در حدی نمیدیدم که شریک بشم توی کاراش 

الان که کار خودمم لنگ میزنه 

خدایا کمکم کن این کار رو بتونم به جای خوبی برسونم و تمومش کنم. 

اشکال نداره جبران میکنم. بالاخره من همه ی مقصر ماجرا که نبودم. درستش می کنم توکل به خدا. اگر این دو ماه و نیم آینده رو تراکتوری کار کنم و پر بازده همه چی به امید خدا حل میشه. خدایا کمک کن همه چی عالی پیش بره...بازم شکرت...

دیشب یه بلیط خیلی قیمت مناسب برا ایران پیدا کردم. ترانزیتش تو ولایت الفه! دلم میخواد ببینمش:( راستش دلم براش تنگ شده. 

حساب کردم با حتساب هزینه ویزای اونجا بازم بلیط برام مقر ون به صرفه تر در میاد 

خدایا این چه بلاتکلیفی ایی بود که من توش افتادم 

البته ناشکری تو رو نمیکنمااا اشتباه نشه. هر چی بوده و نبوده هر چاهی که کندم خودم برا خودم کندم 

ولی خودت به بهترین نحو ممکن برام حلش کن

 

پ ن: فردا کلاس تی ای دارم که گذاشتم فردا عصر به بعد بخونم. کاش اکشب بتونم این چند صفحه رو تموم کنم. کاش بتونم تا اخر شب بفهمم این الگوریتمه چی کار کرده. کاش بعدش یه میتینگ با این پسره بذارم و این قسمت رو ببندیمش. خدایا کمکم کن 

 

پ ن 2: پارت 2 رو دارم مینویسم. 

 

پ ن 3: حدود 2 ماهه که شبا درست حسابی خواب ندارم. از کمردرد همش به خودم میپیچم. دیشب کم مونده بود گریه ام بگیره. امروز بغد مدت ها دوباره استخر رو شروع کردم. خدا کنه خوب بشم. البته فکر میکنم تغییرات هورمونی پی ام اس هم بدترش میکنه.

 پ ن 3: برای یه زوجی که از هم دور بودن و احتمال حتی حدا شدنشون بود یه کاری کردم. با استادم صحبت کردم یه قرار مصاحبه با اون یکی که ایرانه گذاشته. که ببینه میخواد استخدامش کنه یا ن. امروز بوده مصاحبه اش. نمیدونم چطور پیش رفته روم هم نمیشه بپرسم ازش. از یه طرف دلم میخواد بیاد و تموم بشه دوری این دوتا ادم از هم. از یه طرف دیگه گاهی با خودم میگم عجب غلطی کردم. اصلا دلم نمیخواد یه ادم آشنا بیاد تو لبمون ور دلم :((( خدایااااا...