۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکرگزاری» ثبت شده است

شکرگزاری 2

خدای عزیزم 

من بهت خیلی بدهکارم 

ممنون که منو لایق خیلی چیزها دونستی 

هر چند که امروز که از خواب بیدار شدم دیدی که چطور زار زدم 

به همون دلیلی که خودت میدونی چی شد و چرا 

ولی بازم شکرت 

تا ابد بدهکارتم

خدایا بهم آسون بگیر. کمکم کن. با فضلت باهام برخورد کن. ای خدای مهربون به خاطر تک به تک نعمتهات ازت سپاسگزارم. 

پ ن: متاسفم 

منو ببخش 

سپاسگزارم 

دوست دارم  

  • ۲
    • گندم شادونه
    • پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۰۳

    شکرگزاری 1

    از این به بعد برای پست های شکرگزاریم میخوام هشتگ بذارم 

    خب این اولیش: 

     

    خدایا شکرت که ث هست که با هم بریم تی تایم و به حرفای من گوش بده و هر بار یه چیزی بگه که من حالم بهتر بشه حتی موقتی. 

    خدایا شکرت که م رو دیدم و موقغ خدافظی وقتی داشت ث رو بغل میکرد چون دیگه نمیدیدش به درخواست خودم اومد منو هم بغل کرد و وقتی داشتم بهش میگفتم که آخیش اکسی توسین داره ترشح میشه و این بار محکم تر بغلم کرد و گفت باید 20 ثانیه طول بکشه ها و بغلش رو سفت تر کرد 

    خدایا شکرت به خاطر این چای و این دونات شکلاتی که هرچند طعم دونات های ایران رو نمیده ولی برای من یه دنیاس. چون یادم میندازه یه زمانی پول خرید یه قهوه رو هم اینجا نداشتم

    خدایا شکرت که تا گفتم میزم خوب نیس استادم گفت سریع برام عوضش کردن 

    تا گفتم نمیخوام میز قبلی تو اتاقم بمونه 4 تا گولاخ با هزاااار بدبختی  افتادن به جونش و به زحمت اوردنش از اتاق بیرون بدون اینکه نیازی باشه کاری کنم 

    خدایا شکرت برای این آفیس خوب برای این که اتاق شخصی دارم برا خودم برا اینکه راحتم توش میتونم دمپایی بپوشم میتونم توش نماز بخونم حتی میتونم بخوابم توش 

    خدایا شکرت که ج هست که کمکم کنه. خدایا شکرت که دیشب 2 ساعت باهم سر کار جدید بحث کردیم و این بار حس کردم چقدر استدلال هام قشنگ تر و پخته تر شده.

    خدایا شکرت که هنوز انقد سنگدل نشدم که نتونم گریه کنم. هنوز میتونم اشک بریزم و تخلیه بشم. 

    خدایا شکرت که هنوز محبتت رو تویدلم حس میکنم 

  • ۴
    • گندم شادونه
    • جمعه ۱۴ ارديبهشت ۰۳
    نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو

    مولوی
    کلمات کلیدی