از همه طرف له لهم له له له له 

فقط دارم خورده شیشه های خودم رو جمع میکنم و به هم دیگه میچسبونم تا شااااید یه انسان از توش در بیاد

حتی نمیتونم گریه کنم 

حتی بغض هم نمیکنم 

توی این مدت که اینجا هستم این اولین بار نیست که داغونم ولی یکی از بارهایی هس که له شدگی و خورد شدگی و نابودی رو با تمام وجودم دارم میبینم در خودم 

فقط از خدا میخوام که کمکم کنه همین