۳ تا پر نون تست با یه مقدار کمی پنیر و یه چای تلخ و ۲-۳ تا دونه آبنبات کوچیکی که اونم صاحبخونه بهم داده میشه صبحونه امروز من. 

ساعت نزدیک ۱۲ ظهره و من تازه نشستم پای لپ تاب. 

هوا بارونیه. همه جا سبز و قشنگ شده 

ترم تموم شد و دو تا فاجعه درسی داشتم. اگر از اون دو مورد صرف نظر کنیم بقیه عملکردم شکر خدا خوب بود.

کمردرد همچنان ادامه داره ولی کمتر اذیتم میکنه. مگر اینکه بره توی موود درد شدید که در اون صورت فقط باید بخوابم تا بعد بیدار شدن بهتر شده باشم. ولی بازم خداروشکر که همینقدر بهتر شد.

بعضی شبا قبل این که بخوابم کلی تو جام گریه میکنم از ترس اینکه مبادا کمرم مشکل درست کنه و همیشه خداخدا میکنم که طوریش نشده باشه 

سیستم پزشکی درست درمونی هم اینجا نداره 

بگذریم 

دیگه در مورد کار بگم 

از این که به خاطر شرایط کمرم ۳ تا کار با شرایط خوب رو ول کردم خب طبیعیه که اصلا خوشحال نیستم. بعضی وقتا دلم میگیره که میتونستم درامد خوبی داشته باشم و به خاطر محدودیتی که دارم حتی نباید دیگه بهش فکر کنم ولی بعضی وقتا هم به این فکر میکنم که شاید خدا که این فرصت رو بهم نداده به جاش یه جایی یه فرصت خیلی خوب دیگه ایی رو برام کنار گذاشته 

چون خودش میدونه سر کار نرفتنم از تنبلی نیست از سر شکم سیری هم نیس 

از ترس بدتر شدن و درد و اتفاقای بدتره 

دیگه به هر حال زندگی همینه. باید باهاش کنار اومد و بعضی محدودیت ها رو پذیرفت. بازم خداروشکر میکنم که زود این اتفاق افتاد و تا جایی پیش نرفت که اوضاع جسمیم رو خراب تر کنه 

خوشحالم که خونه رو دارم جابه جا میکنم و امیدوارم که اون خونه منشا اتفاق های خوب برام باشه 

به جز ماه اول که به دلایلی هزینه هام بیشتر میشه از ماه دوم اجاره ام برابر یا حتی کمتر از جای فعلی میشه و خب واقعا خداروشکر از این بابت 

یکی از غصه های بزرگم این داستان اجاره خونه بود 

خدایا به خودم و خانواده ام و همه ادم های روی کره زمین سلامتی و دل خوش و رزق پر برکت بده الهی امین