آهنگ دنیا از حب.یب با صدای بلند تو گوشم پلی میشه 

" میشنوی صدای قلبم واسه تو میزنه هر بار...

 

و اما ۱۵ جولای ۲۰۲۲

صبح زود پرواز داشتم نزدیکای ساعت ۱ رسیدم فرودگاه کشور مقصد. الف طبق معمول بدقولی کرد و نیومد دنبالم. تاکسی گرفتم و یه پول سنگین افتادم تا برسم هتل. خلاصه check in‌کردم و تا رسیدم اتاق یه دوش گرفتم و ۲ ساعت بعدش الف اومد. رفتیم پایین هتل ناهار خوردیم. بعدش بدو بدو لباس پوشیدم رفتیم وک برا بایو. 

استرس داشتم و جو داستان منو گرفته بود. با این که نه مصاحبه ایی در کار بود نه هیچی.. یادم نمیره حالی رو که داشتم 

ولی جوش برام مثبت بود. کلا از لحظه ایی که رفتم تو وایب مثبتی گرفتم 

عکس انداختن و انگشت نگاری تموم شد اومدم بیرون دیدم الف بیرون نشسته قاطی بقیه مهاجرا 

نمیدونم چرا دلم براش سوخت 

وقتی داشتیم میرفتیم بهم گفت از همینجا هم خواهی رفت...و دقیقا همین اتفاق هم افتاد 

توی این مدت سختی کم نداشتم مخصوصا ۴ ماه اول. بخش زیادیش هم به خاطر خونه ی قبلی بود 

ولی گذشت 

و خداروشکر که بخیر گذشت 

خدا رو توی این مدت با تموم وجودم حس کردم..

یه کاری براش کردم 

خدا رو میگم 

و برام جبران کرد 

و من دوباره باورش کردم برای بار صد میلیونیوم توی زندگیم باورش کردم 

همین