ساعت نزدیک 3! از صبح فقط یا خواب بودم یا رفتم حموم یا خونه رو یه دستی کشیدم یا ناهار درست کردم یا تلفن حرف زدم 

تازه پاشدم اومدم لب! 

کشمکش های درونیم هنوز ادامه داره. در مورد اون پستی که این اواخر گذاشتم. باورم نمیشه که نمیتونم تصمیم قاطعانه بگیرم. خیلی خیلی موقعیت سختیه. هنوز دل دل میکنم. تقریبا 2-3 روز امتحان کردم شرایط جدید رو ولی اصلا نتونستم باهاش اوکی باشم. در یک لحظه بهترین حس رو داشتم در لحظه بعدیش بدترین حس دنیا. حس گناه ولم نمیکنه. حس از چشم خدا افتادن. حس ترس. میدونم اینا شاید زاییده تفکرات خودم باشه و اصلا درست نباشه ولی فکر میکنم امادگی این تغییر رو الان ندارم. حس میکنم در همین حد نصف و نیمه فعلا بیشتر نمیکشم. هرچند اینم خودش برام دوگانگی ایجاد میکنه. ذهنیت بد برای آدمای دیگه ایجاد میکنه. ولی چی کار کنم انگار نمیتونم. دلم میخواد بیشتر به خودم فرصت بدم و یهو یه کاری نکنم که دیگه نتونم تغییرش بدم. 

دیشب خیلی گریه کردم 

همش از خدا میخوام راه درست رو بذاره جلوی پام و تصمبم درست رو کمکم کنه که بتونم بگیرم بدون اینکه دیگه بهش شک کنم 

خدا لعنت کنه اون مردک رو که منو توی این وضعیت انداخت 

اگر انقد منو سر این داستان تحقیر نمیکرد من هیچ وقت به این تغییر فکر نمیکردم. اعتماد به نفس من له شد سر یه موضوعاتی 

یه پست رمزی نوشتم منتشرش میکنم که داستان مشخص تر بشه 

خدایا خودت کمکم کن من خیلی خسته ام 

پ ن: نون چند روزیه که هی پیام میده و زنگ میزنه. از عمد دارم میپیچونمش با این که از این کار متنفرم. ولی واقعا چاره ایی نیست. حرکتی که اون روز کرد واقعا دارک بود از طرفی اصلا دیگه از حرف زدن باهاش حس خوب نمیگیرم. به شدت برام انرژی منفی داره. یادم نیس اینجا تعریف کردم که چی کار کرد یا ن. منو دعوت کرد خونه اش بعد 5 مین مونده به این که برم سمت خونه اش پیام داد و یه جورایی کنسل کرد و بعدشم بهم دروغ گفت و از استوری یکی از بچه ها تابلو شد. خب مگه دیوانم که با همچین آدمی رابطه ام رو ادامه بدم؟؟ اخه چه نفعی این ادم به من میرسونه. الانم میدونم چی کار داره که انقد پیگیری میکنه. استوری اخرم رو دیده و میخواد فضولی کنه در حالی که خبر نداره که من دیگه نمیخوام باهاش دوستیم رو ادامه بدم. یعنی در واقع افتادم روی احترام گذاشتن به خودم و هر کسی اینو زیر پا بذاره از دایره دوستان من خارجه 

مگه روح و روانم رو از سر راه آوردم که بذارم هر کسی بیاد یه لگدی بزنه و له کنه و بره ؟؟؟ بالاخره آدما باید بفهمن که فهم و شعور داشتن هم چیز مهمیه.